جلّالجَلال (به فتح جیم) یا جَلل یکی از مفردات نهج البلاغه به معنای بزرگیِ قدر و عظمت که حضرت علی (علیهالسلام) در بزرگی سنّ و عوامل پایندگی نعمتها از این واژه استفاده نموده است. فهرست مندرجات۲ - کاربردها ۳ - تعداد کاربرد ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - مفهومشناسیجَلال (به فتح جیم) یا جَلل به معنای بزرگیِ قدر و عظمت آمده است. چنانکه راغب اصفهانی در این خصوص معتقد است: «جلالت بزرگی قدر است، جلال بدون تاء بالاترین عظمت است و از صفات مخصوص خدا است و در غیر او به کار نرود.» [۱]
راغب أصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۸.
۲ - کاربردهاامام (صلواتاللهعلیه) در خصوص بزرگی سنّ، خطاب به عثمان میفرماید: «فلا تکوننّ لمروان سیّقة یسوقک حیث شاء بعد جلال السنّ و تقضّی العمر؛ [۲]
صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۳۵، خطبه۱۶۴.
بعد از بزرگی سنّ و گذشتن عُمر برای مروان مانند چهار پای سوق شده مباش که به هر طرف بخواهد تو را سوق بدهد.»در مورد واژه «سیّقة» در لغت آمده است: «السیّقة: ما استاقه العدوّ من الدوابّ.» [۳]
عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الإستقامة، ج۲، ص۸۶.
امام (علیهالسلام) در بیانی دیگر در خصوص عظمت و بزرگی خدای تعالی فرموده است: «انّ من حق من عظم جلال اللّه سبحانه فی نفسه ... ان یصغر عنده ... کلّ ما سواه؛ [۴]
صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۳۴، خطبه۲۱۶.
کسی که خداوند سبحان در جان او پر شکوه و جلال است و جایگاه بلند و با عظمتی در دل او دارد، شایسته است که هر چیزی جز خدا ـ به خاطر بزرگی او ـ در نظرش کوچک باشد.» منظور از واژه «جلال»، عظمت و کبریائی است.۳ - تعداد کاربرداین واژه ۲۵ بار در «نهج البلاغه» آمده است. [۵]
صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۲۹، خطبه۹۱.
[۶]
صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۲۶، خطبه۹۱.
[۷]
صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۰۸، خطبه۱۹۵.
[۸]
صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۸۶، خطبه۱۹۲.
۴ - پانویس
۵ - منبعقرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «جلال»، ص۲۲۶-۲۲۵. ردههای این صفحه : مفردات نهج البلاغه | واژه شناسی واژگان نهج البلاغه
|